اگر نبود كه تو مانده‌اي از آن گل‌ها
اگر نبود كه دارند ريشه سنبل‌ها
تمام هستي عشق از كف بشر مي‌رفت
به زير سلسله‌ها، تازيانه‌ها، غُل‌ها
تو از كدام تباري كه هر چه آينه است
ترانه‌خوان تو گشته است مثل بلبل‌ها
نديده ديده كه خورشيد را به بند كشند
اَلا كه بر تو بود ديده‌ها، توسل‌ها
فداي جان تو جان جهانيان كه ز توست
لطيف و ناب‌ترين نغمه‌ها، تغزل‌ها
تويي كه از تو مكرّر رسد به دشمن و دوست
هزار گونه ز جان و ز دل، تفضّل‌ها
تويي مسبّب اين اوج عزّ و بيداري
به روز واقعه كردي ز بس تأمل‌ها
كلام داغ تو در شام و كوفه آتش زد
به جان زخمي آن كاغذين تجمل‌ها
صحيفه‌ات شده آيينه صحيفه حق
همان صحيفه كه شد منشاء تحوّل‌ها
صحيفه درك نشد در ميان ما «سائل»
خدا كند كه ببخشند اين تعلّل‌ها
برگرفته از وبلاگ بسیج خواهران اصفهان