فصل عشق
اگر نبود كه تو ماندهاي از آن گلها
اگر نبود كه دارند ريشه سنبلها
اگر نبود كه دارند ريشه سنبلها
تمام هستي عشق از كف بشر ميرفت
به زير سلسلهها، تازيانهها، غُلها
به زير سلسلهها، تازيانهها، غُلها
تو از كدام تباري كه هر چه آينه است
ترانهخوان تو گشته است مثل بلبلها
ترانهخوان تو گشته است مثل بلبلها
نديده ديده كه خورشيد را به بند كشند
اَلا كه بر تو بود ديدهها، توسلها
اَلا كه بر تو بود ديدهها، توسلها
فداي جان تو جان جهانيان كه ز توست
لطيف و نابترين نغمهها، تغزلها
لطيف و نابترين نغمهها، تغزلها
تويي كه از تو مكرّر رسد به دشمن و دوست
هزار گونه ز جان و ز دل، تفضّلها
هزار گونه ز جان و ز دل، تفضّلها
تويي مسبّب اين اوج عزّ و بيداري
به روز واقعه كردي ز بس تأملها
به روز واقعه كردي ز بس تأملها
كلام داغ تو در شام و كوفه آتش زد
به جان زخمي آن كاغذين تجملها
به جان زخمي آن كاغذين تجملها
صحيفهات شده آيينه صحيفه حق
همان صحيفه كه شد منشاء تحوّلها
همان صحيفه كه شد منشاء تحوّلها
صحيفه درك نشد در ميان ما «سائل»
خدا كند كه ببخشند اين تعلّلها
خدا كند كه ببخشند اين تعلّلها
برگرفته از وبلاگ بسیج خواهران اصفهان
+ نوشته شده در سه شنبه بیستم دی ۱۳۹۰ ساعت 18:54 توسط قاسم پروانی
|
وبلاگ نوای سرخ در راستای معرفی آثار شعرای آیینی وشعر دفاع مقدس راه اندازی شده